یادش بخیر اول دبستان یه کلاسی بودیم همه اسکل!
روز اولی که معلم اومد گفت:
بچه های عزیز لطفا کتاب های خود را بگشایید!
ما : گشـادیم گشـــــــادیم
:))))
پشت یه وانت درب و داغون نوشته شده بود: ای روزگار... من یه زمانی مزدا 3 بودم
اعتیاد منـو به این روز انداخت...
دختره pm داده والــیبال چند چند شد؟
میگم 3-0 ایران برد ..
.
.
.
.
.
.
میگه گلا رو کی زد ؟
منم گفتم 3تاشو حقیقی زد
گفت وااااای علیرضا، عاشقتم مرسی :| :
شما هم سر كلاس وقتي دوستتون از رو كتاب ميخوند تموم تلاشتونو واسه
خندوندنش ميكردين ؟؟
يا فقط من ساديسمي بودم؟ =))))
دیشب ساعت 3 رفتم عابربانک پول بگیرم
دکمه ی دریافت رو که زدم عکس یه قبر رو صفحه ی عابر بانک نشون داد :|
امروز رفتم به رییس بانک میگم :
آقا اخه این چه وضعیه !! عکس قبر میاد رو عابر بانک
میگه :منظور عابر بانک این بوده که
ساعت ۳ نصفه شب پول از توی قبرم دربیارم بـدم به تو…?!؟
الان یه خورده نشسـتم بهش فک کردم !!!
دیدم خیلی حرفش منطقی بود :))